در بحث آموزش و شیوه های آن نظریات و ایده های بسیاری وجود دارد که همگی موافقان و مخالفان خود را با استدلال های فراوان دارند.
یکی از شیوه های مهم و قابل تامل که مورد تایید بسیاری از کارشناسان است آموزش پنهان است. در آموزش پنهان مسایل و نکات تربیتی و آموزشی در خلال کارهای روزمره و تعامل کودک با محیط اطراف گنجانده و به کودک آموزش داده می شود.
آموزش پنهان گستره وسیعی از آموزش است که معمولاً توجه چندانی به آن نمیشود درصورتیکه بچهها از این طریق خیلی از مسائل مثبت و منفی را میآموزند. چند نمونه از آن به شرح زیر است:
- زیرساختهایی که در فضای شما وجود دارد در آموزش پنهان مؤثر است.
برای مثال، در مدل آبخوری که با شیر آب باشد، منبع آبدیده نشده در اسراف مؤثر است؛ خیلی اوقات بچهها شیر آب را باز میگذارند. اگر آب آشامیدنی در کلمن باشد، کمتر بازمیماند و اسراف میشود. - مدل ناهار خوردن و اینکه همه سر سفره روی زمین، غذای مشابهی بخورند، یا اینکه هر کس در گوشهای غذای خودش را بخورد، یا اینکه در فضای ناهارخوری ناهار بخورند، هرکدام آموزشی را القا کرده و قواعدی را میسازد یا از بین میبرد.
- اگر محل ناهار و نماز و کار یکی باشد، همه افراد درگیر این اتفاقات میشوند. نمازخانه جای عدهای از افراد که میخواهند نماز بخوانند نیست. اگر محل نماز در میان کلاس باشد، بچهای که نماز نمیخواند نیز در محل نماز حضور دارد.
- اینکه بچهها مربی را عمو صدا کنند یا آقا و برای صحبت با مربی روند خاصی طی کنند یا راحت باشند، نوع روابط و سلسله مراتبی که در محیط تعریف میکنیم، قواعد و قوانین کلاس، جای وسایل، مدل دادن وسایل و... فرهنگساز و آموزنده بوده و بخش زیادی از آموزش را انجام میدهد.
زیرساختهای تربیتی بخش مهمی از آموزش پنهان است این زیرساختها باید چند نکته را داشته باشند:
- . اولین نکته استمرار است. برای مثال گرفتن ابزار از مربی یکی از قواعد سیستم مونته سوری است. در سیستم مونته سوری، ابزار زیاد است. دانشآموز ابزار قبلی را به مربی تحویل داده و ابزار جدید از او میگیرد. تا زمانی که ابزار قبلی را تحویل نداده، نمیتواند ابزار جدید تحویل بگیرد. این سیستم، در ذهن دانشآموز نظم خوبی ایجاد میکند.
- تکراری بودن فعالیتها مهم است. برای مثال لازم است هر بار درراه اردو، مناسک مشابهی ازجمله خواندن سورهای از قرآن، طی شود. رفتارسازی و فرهنگسازی با تکرار محقق میگردد. بچههای کوچک هر کار را بهدفعات تکرار میکنند و با این تکرار آموزش میبینند.
داشتن مناسک و چهارچوبهای تکراری که به بچهها القا میکنیم، باعث تثبیت فرهنگ و زیرساخت میشود.
برای مثال، اگر هر بار که میخواهیم به اردوی زیارتی برویم، کارها و قواعد مشترک اردوی زیارتی را تکرار کنیم، رساله اردو خواهیم داشت. لازم است در طراحی زیرساخت، رساله داشته باشیم تا خودمان زیرساختمان را فراموش نکنیم. - تنوع محیطی برای تجربههای متفاوت: لازم است مناسک و قواعدی که برای امامزاده تعریف کردهایم، در مغازه، محیط ورزشی و ... ببینیم تا بتوانیم به همه محیطها تعمیم دهیم. این قواعد و مناسک خاص زیارت نیست.
آدابی مانند وضو داشتن و آداب صحبت کردن، همیشگیاند. - سادگی: هر چه در طراحیهایمان سادگی بیشتری داشته باشیم، توان بیشتری برای آموزش عمیقتر داریم. هرچه پیچیدگی و تجملات بیشتر باشند، آموزش کمتر و سطحیتر است.
برای مثال، اردوی موزه چندان آموزنده نیست، چون ساده نیست. موزه بسیار پیچیده و پرزرقوبرق است؛ بچهها در موزه چیزهای متفاوت و متنوعی میبینند و تا هفته بعد همه را فراموش میکنند. - کمتر یاد دهید و بیشتر فرصت تجربه کردن فراهم کنید. جنس زیرساخت همین است که بچه درگیر کار و فعالیت میشود.